درد دل با دوستمون خدا
درد دل با دوستمون خدا

برچسب ها: درد، دل، با، خدا، تنها، دوست، دارم، لحظات، ساحل، آسمان، من، دوستم، خدا،

 سلام خدا خوبی شبت بخیر چه خبرا خسته شدی از دست آدمایی كه ساختی حرف خنده داری زدم نه ؟ مگه میشه از اون چه که ساختی خسته بشه  ؟

خیال کردم که در کنار ساحل با خدا قدم می زنم
در آسمان تصویری از زندگی خود را دیدم
در هر قسمت دو جای پا دیدم
یکی متعلق به من و دیگری متعلق به خدا

درد دل با خدا . سایت من و دوستم خدا
وقتی آخرین تصویر زندگیم را دیدم
به جای پا روی شن نگاه کردم
دیدم که چندین زمان در زندگیم فقط یک جای پا بیشتر نیست
برای رفع ابهام از خدا سوال کردم
خدایا فرمودی که اگر به تو ایمان بیاورم، هیچ زمانی مرا تنها نخواهی گذاشت.
دیدم که در سخت ترین لحظات زندگیم فقط یک جای پا بیشتر نیست
چرا در زمانی که بیشترین نیاز را داشتم تنهایم گذاشتی
خداوند فرمود: عزیزم
٬ زیبای من
تو را دوست دارم و تنهایت نمی گذارم
در مواقع سخت اگر یک جای پا می بینی
در آن لحظات تو را به دوش کشیدم

بي هدف دور ميزنم دور خودم خداجون . . . نزار پریشونی و آشفتگی از پا درم بياره . . .

 

سایت من و دوستم خدا

"من و دوستم خدا"

http://sm15.ir

 


نظرات شما عزیزان:

رزمشکی
ساعت11:28---7 آبان 1391


matarsak
ساعت21:55---3 آبان 1391
باریکلا! خعلییییییییییییی باحالی دااش.

پایه اول دزفول
ساعت11:08---23 شهريور 1391
سلام ممنون ازحضورتان};-
مطالب جالب وپرمحتوایی می نویسی};-
موفق باشی};-


ادیب
ساعت23:18---11 خرداد 1391
سلام آسمونی!
با اینکه چندبار جاهای مختلف خونده بودم ولی اینجا یه حس تازگی داشت برام...
دوست داشتن یا استفاده کردن!!
زمانيكه مردي در حال پوليش كردن اتوموبيل جديدش بود كودك 4 ساله اش تكه سنگي را برداشت و بر روي بدنه اتومبيل خطوطي انداخت.

مرد آنچنان عصباني شد كه دست پسرش را در دست گرفت و چند بار محكم پشت دست او زد بدون آنكه به دليل خشم متوجه شده باشد كه با آچار پسرش را تنبيه نموده.

در بيمارستان به سبب شكستگي هاي فراوان انگشت های دست پسر قطع شد.
وقتي پسر چشمان اندوهناك پدرش را ديد از او پرسيد: "پدر كی انگشتهای من در خواهند آمد؟"

آن مرد آنقدر مغموم بود كه هيچ نتوانست بگويد به سمت اتوموبيل برگشت وچندين بار با لگد به آن زد.
حيران و سرگردان از عمل خويش روبروي اتومبيل نشسته بود و به خطوطي كه پسرش روي آن انداخته بود نگاه مي كرد. او نوشته بود:

"دوستت دارم پدر"

روز بعد آن مرد خودكشي كرد!؟؟

شاد باشی!
یا علی


جوجه
ساعت11:47---6 مهر 1390
عزیزم مطالبی که واسه قسمت دل شکسته و...خیلی وقته توسایتت هست اگه وقت کردی یکم مطالب تکراریرو عوض کن....در ضمن عکس هایی که واسه وبت میذاری واقعا جذب کننده وزیباس...دوستت دارم موفق شدنت آرزومه...خدایا مراقب تمساحم باش...آمین
پاسخ: سلاااااام مطالب گذشته میره تو آرشیو من ازت واقعا ممنونم البته یه تشکر ویژه ازت می کنم خدا خیرت بده خدا مراقب تو باشه یا علی


طیبه. شروعی دوباره
ساعت3:14---28 خرداد 1390
سلام
مطالبتون واقعا جالب و خوندنی هستن.

گفتی: فانی قریب
.:: من كه نزدیكم (بقره/۱۸۶) ::.

گفتم: تو همیشه نزدیكی؛ من دورم... كاش می‌شد بهت نزدیك شم
گفتی: و اذكر ربك فی نفسك تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال
.:: هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد كن (اعراف/۲۰۵) ::.

گفتم: این هم توفیق می‌خواهد!
گفتی: ألا تحبون ان یغفرالله لكم
.:: دوست ندارید خدا ببخشدتون؟! (نور/۲۲) ::.

گفتم: معلومه كه دوست دارم منو ببخشی
گفتی: و استغفروا ربكم ثم توبوا الیه
.:: پس از خدا بخواید ببخشدتون و بعد توبه كنید (هود/۹۰) ::.

گفتم: با این همه گناه... آخه چیكار می‌تونم بكنم؟
گفتی: الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده
.:: مگه نمی‌دونید خداست كه توبه رو از بنده‌هاش قبول می‌كنه؟! (توبه/۱۰۴) ::.

گفتم: دیگه روی توبه ندارم
گفتی: الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب
.:: (ولی) خدا عزیزه و دانا، او آمرزنده‌ی گناه هست و پذیرنده‌ی توبه (غافر/۲-۳) ::.

گفتم: با این همه گناه، برای كدوم گناهم توبه كنم؟
گفتی: ان الله یغفر الذنوب جمیعا
.:: خدا همه‌ی گناه‌ها رو می‌بخشه (زمر/۵۳) ::.

گفتم: یعنی بازم بیام؟ بازم منو می‌بخشی؟
گفتی: و من یغفر الذنوب الا الله
.:: به جز خدا كیه كه گناهان رو ببخشه؟ (آل عمران/۱۳۵) ::.

گفتم: نمی‌دونم چرا همیشه در مقابل این كلامت كم میارم! آتیشم می‌زنه؛ ذوبم می‌كنه؛ عاشق می‌شم! ... توبه می‌كنم
گفتی: ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین
.:: خدا هم توبه‌كننده‌ها و هم اونایی كه پاك هستند رو دوست داره (بقره/۲۲۲) ::.

ناخواسته گفتم: الهی و ربی من لی غیرك
گفتی: الیس الله بكاف عبده
.:: خدا برای بنده‌اش كافی نیست؟ (زمر/۳۶) ::.

گفتم: در برابر این همه مهربونیت چیكار می‌تونم بكنم؟
گفتی:

یا ایها الذین آمنوا اذكروا الله ذكرا كثیرا و سبحوه بكرة و اصیلا هو الذی یصلی علیكم و ملائكته لیخرجكم من الظلمت الی النور و كان بالمؤمنین رحیما
.:: ای مؤمنین! خدا رو زیاد یاد كنید و صبح و شب تسبیحش كنید. او كسی هست كه خودش و فرشته‌هاش بر شما درود و رحمت می‌فرستن تا شما رو از تاریكی‌ها به سوی روشنایی بیرون بیارن. خدا نسبت به مؤمنین مهربونه (احزاب)


نرگس و اميد
ساعت20:39---26 خرداد 1390
سلااااااااااام ممنون كه خبرمون كردي.خيلي قشنگ مينويسي يه آرامش خاصي به آدم ميده

نرگس و اميد
ساعت13:43---26 خرداد 1390
سلام ممنون كه بهمون سر زدي وبت خيليييييييييييييييي عاليه

بشار
ساعت12:48---25 خرداد 1390
غم بی پدری

ای بلبلان سرگشته ٬ ای پرندگان بی خانمان ٬ بیایید با دل من هماهنگی کنید شما هم ترانه ی غم بسرایید ...

آنگاه که دشت و کوهسار جامه ی گل نگار رجبیه برتن و پیر می کنند . آنگاه که درختان برای جشن رجب خود را به نیکوترین و با شکوه ترین زیورها می آرایند و همگان از غصه ها و غم های جانکاه دست بر می دارند و با شاخه های پر گل و در برابر لاله های نوین خود می نشینند و برای بوته های گل سرخ یاقوت گون نغمه ی شادی از دل بر می کشند ٬ صد آه وهزاران افسوس که غم و اندوه من پایان پذیر نیست ... آری این منم که تا ابد بی پدر خواهم بود ...

ای ابرهای سبک پی که دمی از پرتو خورشید همچون دوشیزگان پر آزرم گلگون می شوید و گاهی در دریای پر گهر آسمان همچون زورقی سفید فام به نظرم می آیید بیایید به همدردی دل تنگم سر در هم آرید و سیل آسا اشک از دیده بیفشانید . باغبان طبیعت به پاس این همه گهرهای گرانبها ٬ خرمن ها از خوشبوترین و دل انگیزترین هدیه ها و گلهای بهاری به شما پیشکش می کند ولی من اگر سیل از اشک دیده فراهم کنم سر به خاک آسوده ام ... این منم که تا ابد برای پدر سرگشته خواهم بود ...

ای جویبار با من هم داستان شو ... مویه کنان ٬ شیوه زنان ٬ از فراز سنگ ها و از این دره ها ٬ از راه های پر پیچ و خم بگذر ... سنگ بر سینه زن و برو که به پاداش این رنج های دلخراش روزی در آغوش نرم دلپذیر دریای پر چین و شکن نیلی رنگ جای خواهی گرفت ولی دریغا که من برای همیشه از آغوش گرم و پرحرارتی به دور افتاده ام ... من دیگر پدر ندارم تا با مهر و محبت سرشار مرا به سینه ی فراخ و مردانه اش بفشارد ...

ای ماه تندتر گام بردار تا چند خیره خیره در دیدگان اشک آلودم می نگری ! برو و در آغوش آن افق سر بلند چون کودکی ناز پرور بخواب و این شب پر درد و الم را بر من کوتاه گردان و خوش باش که شب های دیگر باز هم از افق خاور سر بر می آوری ... ولی افسوس که خورشید سعادت آسمان زندگی من برای همیشه غروب کرده و صد افسوس که با این همه گریه ها و ناله های من هرگز سر از خواب گران بر نخواهد داشت ...

ای پرندگان سحرخیز که بامدادان پیش از آن که دوشیزه ی آسمان سر از بالین افق بردارد با نوای شورانگیز خود مرا از خواب بر می انگیختید ٬ ای نسیم صبحگاهی که نیکوترین و شورانگیزترین عطرها را برای خوشایند دل من از گلزار بر می گرفتی و با وزش دلپذیرت گیسوانم را شانه می زدی اکنون بروید ٬ دست از من بردارید و بگذارید بخواب ابد فرو روم .من آن عزیزی را که به مهرش سر از بالین بر می داشتم از دست دادم . شما را به خدا بروید . از این پس طره ی گلهای چمن را بیارایید که من دیگر پدر ندارم تا بر گیسوانم شانه و بوسه زند ...

ای بنفشه های خوشبو ٬ ای سرخ گلهای دلفریب ٬ بروید برای وصف زیبایی های خود دلی دیگر بجویید دل زیبا پرست من تا واپسین دم زندگی از مرگ پدری عزیز داغدار خواهد بود ...

اما تو ای نسیم بلند پرواز ٬ بیا و از این پس برای تسکین دل شکسته و غمبار من مرهمی بپرداز . بیا ای پیک آسمان ها بدان جا که آرامگاه روح عزیزم هست پرواز گیر و پیام مشتاقانه ی مرا به پدرم برسان و بگو فرزند دل شکسته ی تو از مسافتی دور از آن تیره ی خاکدانی که زمینش می نامند بر گونه تو که همیشه گلگون بوده و هست ٬ بوسه میزند و تا آنگاه که جان در بدن دارد شقایق های خوشرنگ روییده بر خاک مزارت را با اشک دیده آبیاری خواهد کرد ...

دوست عزیز روز پدر مبارک !!!


علی رضا 
ساعت11:00---25 خرداد 1390

سلام

السلام علیک یا ابا صالح المهدی ادرکنی





علی رضا 
ساعت10:59---25 خرداد 1390

سلام

 السلام علیک یا ابا صالح المهدی ادرکنی



meri
ساعت20:09---24 خرداد 1390

سلام خوبی ؟؟؟؟؟؟؟؟


شیدا
ساعت19:45---24 خرداد 1390
سلام عزیز چند تا از مطالبتو خوندم زیبا بودن رابطه قشنگی با خدای خودت داری امیدوارم موفق باشی

شیدا
ساعت19:45---24 خرداد 1390
سلام عزیز چند تا از مطالبتو خوندم زیبا بودن رابطه قشنگی با خدای خودت داری امیدوارم موفق باشی
پاسخ: سلام . ممنون لطف داری یا علی


H
ساعت15:03---24 خرداد 1390
امیدوارم همیشه و در هر لحظه ی زندگیت خدا رو در نظر داشته باشی درست همین طوری که از وبت پیداست

jujuo
ساعت20:39---21 خرداد 1390
با بال و پرت نگو که ماندن ننگ است
فریاد نزن که آسمان خوشرنگ است
برگرد پرنده! دل به پرواز نبند
اینجا دل یک قفس برایت تنگ است
ممنون که بهم سر میزنی
آپم


سمیرا
ساعت9:57---17 خرداد 1390
سلام
ممنون که باز سر زدین ...
نتونستم مطلب جدیدی که در مورد خنده نوشتید ببینم...
به روزم...
و منتظر
یک آسمان ستاره
بی تو صفا نداره


امینه
ساعت16:06---16 خرداد 1390
سلام شدیم

رهـاااا
ساعت22:30---15 خرداد 1390
در نبرد بین تو و دنیا

من روی تو شرط می بندم

اگه با خودت خدا رو داشته باشی ...


مریم
ساعت21:32---15 خرداد 1390
سلام مطلب جدیدی گذاشتم با عنوان تقدیم به مادرم که لیلی است منتظر نظرت هستم

علی رضا 
ساعت19:54---15 خرداد 1390


سلام

السلام علیک یا ابا صالح المهدی ادرکنی



samira
ساعت19:13---15 خرداد 1390
سلام
ممنون که به
".....یک آسمان ستاره ...."
سر زدین ...
صفای قدم شما...
خوشحال می شم اگه به خونه های هم
پل بزنیم...
منتظراجازه شما هستم.


هانی
ساعت1:01---15 خرداد 1390
$$$____$$$$______$$__$$$$

$$______$$$$____$$____$$$

$$_______$$$$__$$$____$$$

$$________$$$$_$$$____$$$

$$_________$$$$$$____$$$$

$$$________$$$$$$____$$$_____$$$$

$$$_________$$$$$___$$$$____$$$$$

_$$$________$$$$$__$$$$____$$$$

_$$$$________$$$$_$$$$____$$$$

__$$$$_______$$$$_$$$____$$$

__$$$$$______$$$$$$_____$

____$$$$$$____$$$$$____$$$

________.$$$$$$$$_____$$$$$

_________$$$$$._$$$$$$$$$$$$$$$$

_______s$$$$$$$____$$$$$$$$$$$

____$$$$$$$$$________$$$$$$$

__$$$$___$$$$$______$$$$_$$$$

_$$_______$$$$_____$$$_____$$$

$$_______$$$$_$

$$______$$$$___$

$$$___$$$$$___$$

$$$$$$$$$$____$$___(▒)(▒)

$$$$$$$$$____$$$_(▒)(█)(▒)

_$$$$$$_____$$$_____(▒)(▒)

__________$$$$

_________$$$$$__(▒)(▒)

________$$$$$_(▒)(█)(▒)

_______$$$$$____(▒)(▒)

_______$$$

______$$$_(▒)(▒)

_____$$_(▒)(█)(▒)

____$$____(▒)(▒)

___$

__$$___(▒)(▒)

_$$$_(▒)(█)(▒)

_$$____(▒)(▒)

_$$

$$ __(▒)(▒)

$$_(▒)(█)(▒)

$$__(▒) (▒)سلام خوبی ممنون که بهم سرزدی.بازم منتظرتم ومطلبت عالیه.


هانی
ساعت1:00---15 خرداد 1390
$$$____$$$$______$$__$$$$
$$______$$$$____$$____$$$
$$_______$$$$__$$$____$$$
$$________$$$$_$$$____$$$
$$_________$$$$$$____$$$$
$$$________$$$$$$____$$$_____$$$$
$$$_________$$$$$___$$$$____$$$$$
_$$$________$$$$$__$$$$____$$$$
_$$$$________$$$$_$$$$____$$$$
__$$$$_______$$$$_$$$____$$$
__$$$$$______$$$$$$_____$
____$$$$$$____$$$$$____$$$
________.$$$$$$$$_____$$$$$
_________$$$$$._$$$$$$$$$$$$$$$$
_______s$$$$$$$____$$$$$$$$$$$
____$$$$$$$$$________$$$$$$$
__$$$$___$$$$$______$$$$_$$$$
_$$_______$$$$_____$$$_____$$$
$$_______$$$$_$
$$______$$$$___$
$$$___$$$$$___$$
$$$$$$$$$$____$$___(▒)(▒)
$$$$$$$$$____$$$_(▒)(█)(▒)
_$$$$$$_____$$$_____(▒)(▒)
__________$$$$
_________$$$$$__(▒)(▒)
________$$$$$_(▒)(█)(▒)
_______$$$$$____(▒)(▒)
_______$$$
______$$$_(▒)(▒)
_____$$_(▒)(█)(▒)
____$$____(▒)(▒)
___$
__$$___(▒)(▒)
_$$$_(▒)(█)(▒)
_$$____(▒)(▒)
_$$
$$ __(▒)(▒)
$$_(▒)(█)(▒)
$$__(▒) (▒)سلام خوبی ممنون که بهم سرزدی.بازم منتظرتم ومطلبت عالیه.


سام وان
ساعت20:26---14 خرداد 1390
سلام
کف کردیم
یکی بیاد جمعمون کنه

موفق باشی
به ما هم سری بزنی خوش میگذره


مازيار
ساعت19:00---14 خرداد 1390
باید فراموشت کنم، چندیست تمرین می کنم

من میتوانم، می شود،آرام تلقین میکنم
با عکس های دیگری تا صبح صحبت می کنم
با آن اتاق خویش را، بیهوده تزیین می کنم
سخت است اما میشود در نقش یک عاقل روم
نه شب دعایت می کنم، نه صبح نفرین می کنم
حالم نه اصلا خوب نیست، تا بعد بهتر میشوم
فکری برای این دل تنهای غمگین میکنم
من میپذیرم رفته ای و بر نمیگردی، همین
خود را برای درک این صد بار تحسین میکنم
از جنب و جوش افتاده ام،دیگر نمی گویم به خود
وقتی عروسی میکنیم ،این می کنم آن میکنم!!!!!
هرچه دعا کردم نشد، شاید کسی آمین نگفت
حالا تقاضای دلی سرشار از آمین می کنم
نه اسب، نه باران و نه مرد،....تنهایم و این دائمی است
اسب حقیقت را خودم با این نشان زین میکنم
یا میبرم یا باز هم نقش شکستی تلخ را
در خاطرات سرخ خود، با رنج آذین می کنم
حالا نه تو مال منی،نه خواستی سهمت شوم
این مشکل من بود و هست، در عشق گلچین می شوم
کم کم ز یادت می روم،این روزگار و رسم اوست
این جمله را با تلخی اش ،صد بار تضمین میکنم


خدا حافظ


مازيار
ساعت19:00---14 خرداد 1390
باید فراموشت کنم، چندیست تمرین می کنم

من میتوانم، می شود،آرام تلقین میکنم
با عکس های دیگری تا صبح صحبت می کنم
با آن اتاق خویش را، بیهوده تزیین می کنم
سخت است اما میشود در نقش یک عاقل روم
نه شب دعایت می کنم، نه صبح نفرین می کنم
حالم نه اصلا خوب نیست، تا بعد بهتر میشوم
فکری برای این دل تنهای غمگین میکنم
من میپذیرم رفته ای و بر نمیگردی، همین
خود را برای درک این صد بار تحسین میکنم
از جنب و جوش افتاده ام،دیگر نمی گویم به خود
وقتی عروسی میکنیم ،این می کنم آن میکنم!!!!!
هرچه دعا کردم نشد، شاید کسی آمین نگفت
حالا تقاضای دلی سرشار از آمین می کنم
نه اسب، نه باران و نه مرد،....تنهایم و این دائمی است
اسب حقیقت را خودم با این نشان زین میکنم
یا میبرم یا باز هم نقش شکستی تلخ را
در خاطرات سرخ خود، با رنج آذین می کنم
حالا نه تو مال منی،نه خواستی سهمت شوم
این مشکل من بود و هست، در عشق گلچین می شوم
کم کم ز یادت می روم،این روزگار و رسم اوست
این جمله را با تلخی اش ،صد بار تضمین میکنم


خدا حافظ


پری دریایی
ساعت17:49---14 خرداد 1390
salam webe zibayi darin

باغ رضوان
ساعت15:46---14 خرداد 1390
سلام خوبی به دوستت بگو هوای ما رو داشته باشه

نمیدونم شاید هم من کم کاری می کنم


جوجه
ساعت12:16---14 خرداد 1390
سلام سلام....باورم نشد این تصویرو گذاشتی خیلی ذوق کردم.....واقعا ممنونم واسه عشقت ارزش قاءلی......من و دوستم خدا

صابر
ساعت12:08---14 خرداد 1390
سلام سعید جون...
ممنون که منت گذاشتی و اومدی...
بــــــــــــــــا مــــــــــــرام


قطره باران
ساعت11:08---14 خرداد 1390
متن زیباتون رو قبلا خونده بودم اما هرگز از خوندنش سیر نمی شم آخه عاشق اونیم که جای پاش همیشه توی زندگیمه . همین طور این موسیقی متن بسیار زیبا که بازم منو یاد عشق مهربونم می ندازه همون مهربونی که هرگز تنهام نمی زاره هرگز .


samira
ساعت10:37---14 خرداد 1390
سلام
خوشحالم که به اینجا می یام...
ممنون که به
".......یک آسمان ستاره....."
سر زدین...
دوست دارم به وبلاگ قشنگتون لینک بدم....
اما اول باید کسب اجازه کنم...
ههوز و همیشه چشم به راهم...


صاف تا قسمتی ابری
ساعت10:08---14 خرداد 1390
سلام وبلاگ قشنگی دارین....
خیال کردم که در کنار ساحل با خدا قدم می زنم
در آسمان تصویری از زندگی خود را دیدم
در هر قسمت دو جای پا دیدم
یکی متعلق به من و دیگری متعلق به خدا


مریم
ساعت22:50---13 خرداد 1390


حسین
ساعت18:20---13 خرداد 1390



علی رضا 
ساعت18:10---13 خرداد 1390

سلام

 السلام علیک یا ابا صالح المهدی ادرکنی



p
ساعت16:53---13 خرداد 1390
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینكه با هر username كه باشم، من را connect می كند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینكه تا خودم نخواهم مرا D.C نمی كند .
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینكه با یك delete هر چی را بخواهم پاك می كند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینكه اینهمه friend برای من add می كند


alone
ساعت15:42---13 خرداد 1390
خوشبختی ما در سه جمله است
تجربه از دیروز، استفاده از امروز، امید به
فردا
ولی ما با سه جمله دیگر زندگی مان را تباه می کنیم
حسرت دیروز،
اتلاف امروز، ترس از فردا


صفا
ساعت1:12---13 خرداد 1390
چه بسيارند كساني كه هميشه حرف ميزنند بي آنكه چيزي بگوييند
و چه كم اند كساني كه حرف نمي زنند اما بسيار مي گويند..
سايت جالبي داريد، اگر با تبادل لينگ موافقي خبرم كنيد
يا علي


شاهزاده احسان میرزا
ساعت1:06---13 خرداد 1390
درود...اینها هم مناجات نامه مدرن است

انسانم آرزوست
ساعت0:09---13 خرداد 1390
سلام جالب بود . دید موسی یک شبانی را به راه که او همی گفت ای خدا وای اله........

رهـاااا...!
ساعت19:46---12 خرداد 1390


سرخ و سبز
ساعت18:32---12 خرداد 1390
خیلی قشنگ و البته تاثیر گذار بود

ندا
ساعت15:47---12 خرداد 1390
ٍٍٍسلام وبلاگ قشنگی داری
به منم سربزن ونظربذار
اگه باتبادل لینک موافق بودی بهم خبربده


راضیه
ساعت10:40---12 خرداد 1390

سلام...

((نزار سرگيجه از پام درم بياره))

مطمئنم که تا حالا سرگیجه نداشتید و گرنه از اون حتی حرف هم نمیزدید...این چیزی که گفتید اسمش سرگیجه نیست گیجیه اسمش

میدونید چرا اینو گفتم چون بعد از سر گیجه اصلا دوران سر گیجه به یاد آدم نمیمونه که ازش حرف بزنه
موید باشید و التماس دعا


پاسخ: سلام ممنون از راهنمایی شما ، متن رو ویرایش کردم . با تشکر موفق باشید یا علی


بشار
ساعت10:14---12 خرداد 1390


دو روز مانده به آخر دنيا

دو روز مانده به پايان جهان ، تازه فهميد كه هيچ زندگي نكرده است . تقويمش پر شده بود و تنها دو روز خط نخورده باقي مانده بود . پريشان شد و آشفته و عصباني ، نزد خدا رفت تا روزهاي بيشتري از خدا بگيرد .
داد زد و بد و بيراه گفت ، خدا سكوت كرد . آسمان و زمين را به هم ريخت ، خدا سكوت كرد . جيغ زد و جار و جنجال راه انداخت ، خدا سكوت كرد . به پر و پاي فرشته و انسان پيچيد ، خدا سكوت كرد . كفر گفت و سجاده دور انداخت ، خدا سكوت كرد .دلش گرفت و گريست و به سجاده افتاد . خدا سكوتش را شكست و گفت : (( عزيزم اما يك روز ديگر هم رفت . تمام روز را به بد و بيراه و جار و جنجال از دست­ دادي، تنها يك روز ديگر باقي­ است. بيا و لااقل اين يك روز را زندگي كن . ))

لا به لاي هق هقش گفت: (( اما با يك روز ! با يك روز چه كار مي توان كرد !؟ ))

خدا گفت : (( آن كس كه لذت يك روز زيستن را تجربه كند ، گويي كه هزار سال زيسته است و آنكه امروزش را درنمي يابد ، هزار سال هم به كارش نمي آيد . )) و آنگاه سهم يك روز زندگي را در دستانش ريخت و گفت : (( حالا برو و زندگي كن... ))

او مات و مبهوت، به زندگي نگاه كرد كه در گودي دستانش مي درخشيد . اما مي ترسيد حركت كند ، مي ترسيد راه برود، مي ترسيد زندگي از لاي انگشتانش بريزد . قدري ايستاد... بعد با خودش گفت : وقتي فردايي ندارم ، نگه داشتن اين زندگي چه فايده اي دارد . بگذار اين يك مشت زندگي را مصرف كنم .

آن وقت شروع به دويدن كرد زندگي را به سر و رويش پاشيد ، زندگي را نوشيد و زندگي را بوييد و چنان به وجد آمد كه ديد مي تواند تا ته دنيا بدود ، مي تواند بال بزند ، مي تواند پا روي خورشيد بگذارد ، مي تواند...

او در آن يك روز آسمانخراشي بنا نكرد ، زميني را مالك نشد ، مقامي را به دست نياورد اما ... اما در همان يك روز دست بر پوست درخت كشيد . روي چمن خوابيد . كفش دوزكي را تماشا كرد .

سرش را بالا گرفت و ابرها را ديد و به آنهايي كه نمي شناختندش سلام كرد و براي آنها كه دوستش نداشتند از ته دل دعا كرد .

او در همان يك روز آشتي كرد و خنديد و سبك شد ، لذت برد و سرشار شد و بخشيد ، عاشق شد و عبور كرد و تمام شد .

او همان يك روز زندگي كرد اما فرشته ها در تقويم خدا نوشتند : (( امروز او در گذشت ، كسي كه هزار سال زيسته بود ! ))

عرفان نظرآهاري


باغ رضوان
ساعت14:56---11 خرداد 1390
سلام [گل]

نوشته خوبی گذاشتین راستی منم آپم تشریف بیارید [گل][گل][گل]


امیدرضا
ساعت13:07---11 خرداد 1390

سلام.دلم برات تنگ شده.

ملتمس دعات هستم.


هر شب زغم عشق تو من خواب ندارم
فکر دل من کن که دگر تاب ندارم
بس گریه نمودم زفراق غم عشقت
چشمم به زبان امد و گفت اشک ندارم
....................................................
روزی اگر نبودم تنها ارزوی ساده ام این است؛زیر لب بگویی :"یادش بخیر"
.................................................
دوست دارم

: P



مهدی
ساعت10:04---11 خرداد 1390
سلام خسته نباشید زیبا بود

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






نويسنده : س م - SM
تاريخ : 7 خرداد 1390



من و دوستم خدا
Design By : sm15.ir



















من و دوستم خدا